به طعمی یک شکلات کاکایویی در عصرانه ام حل شدی. وجودت در این لحظات سرنوشت ساز در پس روزهای بلاتکلیفی بهترین اتفاقی بود که می توانست بیافتد که نه شوق فلرهای پالایشگاه در پس فنس ها و نه ارتش جان سخت کندن ۰۵ کرمان را به هیچ کجایم بگیرم. حسن خواستنت آرامشی به همراه داشت که جنون کندن‌ات از لب ساحل و پا به پا بردنت تا چند هزار پایی در اعماق  و حل شدن در دریا را مدام وسوسه ام میکرد.

 

:: اگه نتونم تاریخ اعزام به خدمت سربازیمُ تمدید کنم برای برج ۴ باید برج ۲ برم خدمت و این ینی اینکه امریه نمیتونم بگیرم و باید برم ارتش کرمان.

:: خدمت سربازی رو نمیشه تمدید کرد مگر اینکه مشکل حاد پزشکی داشته باشی اونم تا دو ماه فقط میشه عقب انداخت. رفتم پیش یکی از پزشکای معتمد نیروی انتظامی گفتم باید برای امریه تاریخ خدمتم رو تمدید کنم و اونم یه نامه شکستگی بهم داد و گفت پاتم گچ بگیر تا متوجه نشن و یه عکس از زانوی چپ شکسته هم آماده کن. دکتره قبلا برای کسای دیگه هم این کارو کرده بود. رفتم بهداری ناجا اونجا سه تا دکتر نشسته بودن منم خودمو لنگ لنگان انداختم رو صندلی همینجوری پشت میز یه نگاه بهم انداختند و زیاد سخت نگرفتن. برگه‌مو امضا کردن. سخت ترین مرحله اش اینجاست که باید اون برگه ای که بهداری ناجا امضا کرده رو ببرم نظام وظیفه با نامه دکتر با عکس شکستگی و حتما حضور خودم برای بررسی صحت مشکل پزشکی. برای این قسمتش برگمو دادم به یه آشنا که تو نظام وظیفه آشنا داشت که کارمو راه بیاندازه. دو روز پیش باهام تماس گرفت که فرمت رفته زیر دست فلان افسر و اونم گفته خودش شخصا باید حضور داشته باشه. بهش گفتم من که هیچیم نیست برم اونجا با درخواستم موافقت نمیکنن. گفت خب باشه بهش میگم پاش تو گچ هست و اینکه میخواد از شهرستان بیاد براش سخته ببینم قبول میکنه یا نه. امیدوارم پسفردا که بهم زنگ میزنه بگه با درخواستت موافقت شده وگرنه باید دوباره پامو گچ بگیرم برم اونجا ببینم میتونم گولشون بزنم یا نه.