امشب من جرات کردم که صحنه ی شب را بشکنم
در تاریکی فرو رفتم.
ذرات گرد و خاک هم پای من به رقص درآمدند
پراکنده به اطراف
نه صدایی نه کور سوی نوری، من بود و خاک
در واقع من داستان او بود
من فقط رفتم
برای تثبیت این حرف، بار دیگر
به نام او
.
- سورنانیکـــــ
- پنجشنبه ۲۹ مهر ۹۵