آن عمود راستین مهر و محبت سرشار از بی وفایی پشت چهره آن هزار چهره. که خود را مخزن اسرار میداند و عالم به همه چیزها.

که گهگاهی منقش به کلمه های دلتنگی و سلام.


زخم های پر از ضرب تازیانه های بی وفایی بر پیکره کلمه دوست.

ایستاده چون راست قامتان در پهنه زمین و سر به فلک کشیده در آسمان ابری عصر های دلتنگی.

در مهر ماه قبل از رخداد واقعه دردناک آن ظهر کربلایی در پهنه ای از شب تاریک مطلق بی ستاره فرو می رود همراه با ضرب و شتم های از جنس اه.