دست فقط روی دست  و چیزی جز خاموشی فهم لب باز نکرده است.
و همچنان طبق معمول لبخند ظاهر رضایت بر لب آمده و فعل را تصدیق می کند.
 لب ها نمی کند و زیبایی کلماتش را از دست می دهد و زیبایی برای چند لحظه خلاصه می شود در روی صورت
نقش سیاهی پررنگ
و صدایی نیست ندایی نیست پندی نیست تذکری نه
پرده پاره شده بود
آنچه از تاریکی چشمک میزد فنا بود