[1] صداش میکردن حاجی ولی اصلا قیافه حاجی ها رو نداشت. من تنها خونه مونده بودم که منم پاشدم باهاشون رفتم. یه خیابون که رد کردیم فهمیدم تو بد جایی گیر کردم. تو کوچه پس کوچه ها می رفت هرجا دختر می دید کلشو از تو پنجره میاورد بیرون متلک می پروند و ازون حرفای نازیبا. دانشجوها که کلاسشون تموم شده بودن رفت جلو دانشگاه و دنبال دخترا راه میوفتاد. منم مونده بودم چیکار کنم تا نزدیک دختری می شد خودمو پرت می کردم پشت صندلی. تا اینکه کلاس 6 عصر رو بهونه کردم و تونستم از دستشون فرار کنم. جوونی بود که پول و یه ماشین پارس تر و تمیزی هم داشت. همونجا بود که فهمیدم اگه جوونا تو اوج جوونی از لحاظ مالی تامین باشن برای کارهایی که یه خرده شرم توش باشه هیچ ابایی ندارن.

[2] اخیرا پیرمردهایی اطراف خودم می بینم که کله، کچل شکم، گنده به طرزی که افتاده رو کمربند؛ و پولدار.(دلگیر نشید بابای خودمم کله کچل و شکم گنده هست ولی آدم خوبیه و پولدار هم نیست) که اگه باهاشون هم کلام بشی لب کلامشون حول دختر و مشروب میچرخه. یکی شون چند وقت پیش از بس مست کرده بود با یه اهنگ ملایم که تو عروسی موقع غذا دادن داشت پخش میشد وسط داشت فجیع میرقصید. که بچه هاش اومدن جمعش کردن.

اگه قراره که یه پولدار بشم و تو پیری اینجوری بشم پس دعا میکنم که به پیری نکشم؛ هرچند نمی تونم دعا کنم که پولدار نشم.

[3] رمز گوشیمو باز کردم که یه 700 تومن رو با دوتا 400 تومن جمع بزنم با یه 320 تومن و یه 180 تومن و دوتا قسط 150 تومنی لپ تاپی که قرار بخرم رو حساب کنم که چشمم خورد به ویجت نهج البلاغه که نوشته بود "هرچیز که شمردنی باشد از گزندی به نام پایان در امان نیست"!!

[4]احسان: چه خوبه مثل این یارو (تو فیلمه) بی دردسر این همه پول گیرت بیاد.

من: فقط باید مواظب باشه باهاش دردسر نخره.